استر از آن دسته نويسندههايي است كه داستانهاي تودرتو را دوست دارد؛ آنهايي كه در هر كدام از رمانهايشان ردپايي از شخصيتي ديگر در داستاني ديگر را پيدا كنيد، ميتوانيد او را به ياد بياوريد كه در آن قصه ديگر چنين پيشينهاي داشت.
از اينكه سابقه فكري و زندگي يكي از شخصيتهاي رمان تازه او را بدانيد، به نويسنده احساس نزديكي ميكنيد؛ تصور اينكه در گروه كوچكي از خوانندگان يك نويسنده قرار گرفتهايد كه رمز و رازهاي داستانياش برايتان آشكار است.
همين نيست كه علاقهمندتان ميكـــــند تــا نوشتههاي او را دنبال كنيد؟ شايد دليل پل استر هم بــــراي ســريع نوشتـــن و كـند نـكـــردن اين ســرعت همين باشد.
اگر هميشه بازيهاي شخصيتي پل استر را در رمانها و داستانهايش دنبال ميكرديد، اين بار سرخط ماجرا را پيدا كردهايد.
«دست به دهان، گاهشماري شكستهاي نخستين» خودنوشت و زندگينامه نويسنده محبوب آمريكايي است.
او در اين كتاب شرح ميدهد كه با چه مرارتي توانسته خودش را بالا بكشد و از آن همه فقر و گرسنگي آن هم جلوي سر و همسر و ليديا بتواند خودش را بيرون بياورد.
او هم در داستان سالهاي جوانياش مانند بسياري از نويسندههاي همنسلش با گرسنگي و دربهدري درگير بوده است. قرار است بدانيم كه سختيها و گرسنگي كشيدنها براي همه نويسندههاي دنيا از يك جنس است. اغلبشان از يك سوراخ گزيده ميشوند و آن هم سوراخ بيپولي است.
«شهر شيشهاي» اولين رماني از پل استر بود كه با ترجمه خجسته كيهان به بازار آمد كه اولين كتاب از مجموعه «سهگانه نيويورك» پل استر بود.
«ارواح»، «كشور آخرينها»، «ديوانگي در بروكلين»، «هيولا»، «شب پيشگويي» و «دفترچه سرخ» از ديگر نوشتههاي اين نويسنده پركار آمريكايي است كه به زبان فارسي ترجمه شدهاند.
«دست به دهان» برخلاف بسياری از نوشتههاي پل استر كه خجسته كيهان ترجمه كرده، با ترجمه بهرنگ رجبي نيز چاپ و منتشر شده است. كتاب را انتشارات چشمه منتشر و چاپ اول آن را در كتابفروشيها عرضه كرده است.